نگاه كارآفرينانه

كارآفرينان افرادي هستند كه فرصت‌ها را درك مي‌كنند و خلاءها را می‌بينند. درك فرصت‌ها توسط اين افراد ممكن‌است از طريق بازارگردي، ارتباط با افراد و یا نگاه به تلويزيون ، رسانه‌ها، شبكه‌های اجتماعی حاصل شود، كه به آن به‌تعبیری نگاه جستجوگرانه، نگاه فرصت‌گرايانه و شكار فرصت گفته مي‌شود. در اين نوشتار کوشش شده است برداشت جديدي از كارآفريني تحت عنوان نگاه كارآفرينانه را مطرح نماييم.

باتغييرات شتابان درمحيط بين المللي و گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعاتي و جايگاه جديد و نوینی كه سه انقلاب اينترنت، ديجيتال و كارآفريني در حال تحول آن مي‌باشند، براي جستجوگران تغییر سؤالات متعددی مطرح می‌گردد:
-جايگاه و سهم ما از تجارت جهاني درحوزه IT و بازاريابي چيست؟
-چرا بعضي از كشورها مانند كره‌جنوبی، سنگاپور، تايوان، مالزي كه عقب‌تر از ما در توسعه اقتصادي بودند، گوي سبقت را از ما ربوده‌اند؟
-چرا در ده سال گذشته با ورود به دوران گذر از جامعه صنعت به جامعه اطلاعاتي كشورهايي مانند هند، فنلاند، ايرلند جهش‌هاي ميليارد دلاري انجام داده‌اند؟
-چرا شركتهاي جديد در عرصه ديجيتال و اينترنت با كارآفريني خود در كشورهاي مختلف به سرعت به‌عنوان ميلياردهاي جديد معرفي شدند و چرا كشور ما از الگوهاي كسب‌وكار جديد در حوزه کارآفرینی بهره مند نمي‌شود؟
-چرا خروجي دانشگاه‌هاي آمريكايی مانند استنفورد، هاروارد، بابسون، MIT و … كارآفريناني چون بيل گيتس (مايكروسافت)، جفري بزوس (آمازون) و حتی نمونه‌های جوانی چون دیوید کارپر(تامبلر) و کوین سیستروم (اینستاگرم) است و نقش كليدي در موفقيت و توسعه كشور خود دارند؟ و چرا ما ايرانيا از ان فرصت‌هاي طلايي به‌ندرت بهره‌مند می‌شويم؟

طبيعتاً پاسخ به سوالات را مي‌توان به سياست‌ها و استراتژي‌هاي توسعه، فضاي رقابتي كسب‌و‌كار، امنيت سرمايه‌، امنيت سياسي و اقتصادي و از همه مهم‌تر نظام آموزش و پرورش کشور نسبت داد. اما در كل نكته قابل طرح كه در توسعه از آن غفلت كرده‌ايم، وجود عامل تغيير Change agent است كه پيش‌برنده‌ی توسعه و موتور توسعه به‌عنوان عامل تغییر مي‌باشد.

عامل تغيير چيست؟ در گذشته طي قرون متمادي اقتصاددانان اصلي‌ترين افراد پاسخگو به اين مسئله به طرق زير بوده اند:
1- مركانيستها (تجاريون) اولين گروهي بودند كه استراتژي توسعه مبتني بر فعاليت بازرگاني را مطرح كردند و عنوان نمودند جامعه‌اي موفق مي باشد كه طلا و نقره بيشتري داشته باشد و فعاليت موجد ارزش افزوده تجاري داشته باشد.
2- طبيعيون دومين گروهي بودند كه عنوان كردند كشوري توسعه يافته و موفق مي باشد كه زمين بيشتري داشته باشد و كشاورزي به‌عنوان فعاليت اصلي موجب ارزش افزوده گردد.. توماس مان اين جمله كليدي را عنوان نمود “زمين يگانه سرچشمه ثروت است”.
3- كلاسيك‌ها سومين گروهي بودند كه توليد را عامل ارزش افزوده و صنعت را محور توسعه نام نهادند تا از تركيب عوامل توليد، كار و نيرو، سمايه و زمين افزوده ايجاد گردد.
4- اقتصاددانان مكتب اتريش (خصوصاً شومپيتر) چهارمين گروهي بودند كه عنوان كردند جامعه‌اي موفق و توسعه يافته مي باشد كه در آن نوآوري محور توسعه باشد.

در واقع سوال اساسي بازهم بدين صورت مطرح مي شود چگونه نووري رخ می‌دهد و آيا همه می‌توانند نوآوري را انجام دهند و آيا اكتسابي است؟ واضح است که هر كس از نگاه كاري خود استراتژي توسعه را بيان مي‌دارد اما شومپيتر نوآوري را موتور توسعه اقتصادي مي داند و اعلام می‌نمايد كه كشور يا جامعه‌اي موفق است كه در آن نوآوري موتور توسعه محور اصلی باشد.

شومپيتر بیان مي‌كند شركت هاي جديد توسط كارآفرينان، شركت‌هاي قديم را از صحنه رقابت كنار مي‌زنند. اين نتیجه‌ی انکارناپذیر تخريب خلاق Creative destruction است كه از طرق زير حاصل مي‌گردد:
– ارائه محصول يا خدمت جديد
– ایجاد یا خلق بازار جدید
– منبع جديد
– ايجاد تشكيلات جديد در شركت موجود

با يك مثال اين موضوع را بهتر روشن می‌کنیم:
در گذشته معلمان در سركلاس‌ها از چوب اشاره استفاده مي‌نمودند، سپس آنتن فلزي و خودكار به بازار آمد. در حال حاضر اشاره‌گر ليزري با باطري استفاده مي‌شود. روح بيان شومپيتر چنين است : نجارها مسئول توليد اشار‌ه‌گر چوبي بودند و از نظر كارايي و كيفيت مشكل توليد نداشتند. يك فرد كارآفرين با تشخيص اين فرصت كه مي‌توان كالاي بهتر و با كارائي بيشتر توليد كرد، محصولي به نام اشاره‌گر فلزي را به بازار ارائه نمود كه مشكل حمل و نقل اشار‌ه‌گر چوبي را حل نموده و از طرفي قابليت خودكار شدن و هديه دادن را نيز پيدا كرده بود.
اين محصول جديد بازار كالاهاي قبلي را كاملاً به خطر انداخت و در واقع اين زاد و ولد و مرگ و مير شركت‌ها عامل اصلي توسعه مي‌باشد. اين نوآوري موتور توسعه مي‌باشد و اين تخريب جوانمردانه و به نم تخريب خلاق ميباشد. باز هم فرد كارآفرين ديگري با تركيب باطري و ليزر، اشاره‌گر جديدي به بازار ارائه نمود، كه نشانگر فلزي را كنار زده و بازار جديدي را خلق كردند. حال سوال اين است كه كارآفرين بعدي چه چيزي را جايگزين اشاره‌گر جديد خواهد نمود و به بازار عرضه مي نمايد.

حال این سوال پیش می‌آید كه چگونه كارآفرين توان اين نوآوري و خلق فرصت را پيدا مي‌كند. آيا كارآفريني اكتسابي و پرورشي است يا اينكه ذاتي مي باشد. آيا همه توانايي پيدا نمودن اين اكسير را خواهند داشت. نگاه كارآفرينانه به‌دنبال يافتن اين اكسير و تقويت اين موجوديت مي باشد ك شكار لحظه‌ها و فرصت‌ها نقش‌ اساسي در موفقيت دارد و اين موفقيت هميشه به‌دست نمي‌آيد.
در بررسي مسير موفقيت افراد در ايجاد كسب و كار سوالي كه همواره مطرح مي شود اين است كه چگونه فرد اقدام به عمل كارآفرينانه مي‌نمايد يعني در انتخاب ايده و كسب و كار چگونه فرصتِ ايجاد كسب و كار را كشف مي‌نمايد، آيا بخت و اقبال عاملش بوده يا نگاه آگاهانه و اقدام خردمندانه از پيش طراحي شده مي باشد كه مسیر رهیافت را نمایان می‌کند.

رویداد‌هایی چون استارتاپ‌ویکند، در تلاش‌ برای آگاه‌سازی این نگاه‌کارآفرینانه در جوامع ما می‌باشند.

بازنشری از این نوشتار در وبلاگ استارتاپ‌ویکند بیرجند به‌عنوان یکی از برگزارگنندگان و مسئول‌رسانه‌ای این رویداد منتشر شده است. این نوشتار همچنین در صفحات ۵ روزنامه‌‌های “آوای خراسان‌جنوبی” به‌تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ و “بیرجند امروز” به‌تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ به قلم نویسنده به‌چاپ رسیده است.

استارت‌آپ ویکند به تهران رسید. ۵۴ساعت طلایی برای اجرا، اجرا، اجرا!

استارت‌آپ ویکند تهران

بسیار بسیار مفتخرم تا بنده هم در وبلاگ شخصی‌م، خبر برگزاری اولین استارت‌آپ ویکند در ایران-تهران رو اعلام کنم. بعد از مدت‌ها مثل اینکه یکی از آرزوهای زندگیم که همون شرکت در این‌گونه گردهمایی‌ها باشه، در حال به حقیقت پیوستنه. از قرار معلوم قراره استارت‌آپ ویکند در تاریخ‌های ۸، ۹ و ۱۰ ۱۶،۱۵ و ۱۷ شهریورماه ۱۳۹۱ به تهران بیاد و جای خالی چندین و چند ساله‌ی خودش رو پر کنه. فضایی خالی به‌نام اجرا و پیاده کردن نهایی یک ایده که با گردهم آمدن افراد ایده‌پرداز و کننده‌کار امید به پر کردنش داره. بدون تعارف ما ایرانی‌ها فعلا در موردش حرف زیادی واسه گفتن نداریم.

برای تعریف، هدف‌گیری و اینکه اصلا استارت‌آپ ویکند برای چه کسانیه و چه‌جور آدم‌ها باید و نباید، تاکید می‌کنم باید و نباید اونجا شرکت کنن، شما رو به سایت رسمی این گردهمایی ارجاع می‌دهم.(+)(+) نکته‌ی بسیار مهم در مورد استارت‌آپ ویکند همون‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، یگانه توجه‌اش به اجرا، اجرا و اجرای طرح‌هاست. اصلا مهم نیست صاحب چه ایده‌ای هستید-بله! اگه بخوایم صادق و واقع‌گرا باشم واقعا مهمه، تنها هدف اصلی پیمودن مسیر ایده به محصول نهایی است، حال این مسیر و محصول نهایی اشتباهات و خطاهایی داشته باشن، کاملا طبیعی و در ذات استارت‌اپ ویکند هستش.

اما نکته‌ی دیگری که حداقل تا به این‌جای کار به‌عقیده‌ی بنده از نظر برگزارکنندگان ‍پنهان مونده، جای خالی و عجیبه ایده‌پردازها- Idea Generators در بین کتگوری‌های ثبت‌نام افراد  در استارت‌آپ ویکنده، تقسیم‌بندی که تنها به ۳بخش متخصصین فنی، کسب‌وکار و طراحی خلاصه شده. لازم به توضیح نیست که افراد بسیاری وجود دارند که صاحب ایده‌های بعضا نابی هستن و تنها به دنبال متخصصین امر جهت اجرا و تبدیل ایده به واقعیت‌ طرح‌شون هستن. در تبادل ایمیلی که ا کی از عوامل برگزارکننده‌ی این گردهمایی داشتم، پاسخی مبنی بر حداقل آشنایی افراد، حتی ایده‌پردازها به مسایل فنی دنیای کامپیوتر گرفتم که کاملا درست بود و البته منظور بنده چیزه دیگری. به‌نظر بنده، جایگاه و ارزش ایده‌پرداز به‌عنوان شابلون‌کش مسیر  اگر نگویم بیش‌تر قطعا کم‌تر هم نیست که لزوم وجود بخش تخصصی ایده‌پرداز رو بیش‌ازپیش متذکر می‌شه.

به‌هر روی، برای ثبت‌نام زودهنگام و استفاده از تخفیف ۱۵درصدی می‌تونین از هم‌اکنون تا ۱مردادماه به لینک ثبت‌نام مراجعه بفرمایید. شرکت در ای چنین گردهمایی‌ رو به هیچ‌وجه از دست ندین، اگه واقعا به ارزش والای اولیه‌ی ارتباطات و در معرض دید و محک عملی بودن(تجربه) واقفید. ارتباطات و معرض دیدی که سرمایه‌گذار رو برای شما به ارمغان می‌آره و تجربه‌ای که مسیر نه حداقل درست ولی آسفالت رو به شما نشون می‌ده.

در نهایت می‌خواهم از عوامل برگزارکننده اولین استارت‌آپ ویکند ایران پیشاپیش نهایت تشکر و قدردانی رو داشته باشم. به امید تولید ارزش (Creating Value) و متحول کردن اقتصاد کد و کدنویسی در این جغرافیا!

پروژه‌ی جدید: ۱۸۰درجه، نقطه‌ی مقابل!

۱۸۰درجهمفتخرم پروژه‌ی جدیدم رو که بیش از ۱سالی مشه که در مرحله‌ی آزمایشیه، رونمایی کنم. نام این پروژه رو که قراره یک وبلاگ رسانه‌ای باشه، “۱۸۰درجه” گذاشتم. اینکه ۱۸۰درجه دقیقا قراره چی‌کار کنه خودمم نمی‌دونم ولی ایده‌های زیادی براش دارم. اولین و اصلی‌ترین ویژگی این رسانه‌ی بلاگی متفاوت بودن و محتوای نشر شده‌شه.  محتوایی در اون نشر خواهد شد که واقعا هرجایی نمی‌بینینش. نگاه کلی محتوای وبلاگ هم صورت تحلیلی و فنی خواهد داشت.

  “۱۸۰درجه دیگه چیه؟” عینا نقل می‌کنم:

“۱۸۰درجه” قراره ماورای موضوعات و دغدغه‌‌های خودش رو مورد کنکاش و تحلیل قرار بده. دغدغه‌هایی که حول محور کارآفرینی و تکنولوژی مبتنی بر دنیای بیت و باینری هستن.البته در این بین نگاه ویژه‌ای هم به روابط و حقوق تکنولوژیکی نوینی که این اعداد دوست‌‌داشتنی صفر و یک برای انواع جوامع ایجاد می‌کنن، خواهیم داشت.

اگه فکر می‌کنین که این موضوعات ارتباطی با هم ندارن، خب، باید بگم که یکی از دلایل ایجاد “۱۸۰درجه” هم همینه!

پس اگه جاهایی از مغزتون قلقلک شده و متوجه شدین مباحثی وجود درن که تا حالا بهش پرداخته نشدن و دست‌نخورده باقی موندن، بدونین جای درستی اومدین!

طراحی لوگوی ۱۸۰درجه هم با خودم بوده. طرحی که روی مقوای جعبه‌ی دستمال کاغذی متولد شد! تمام تلاشم این بوده که لوگوی طرح در عین سادگی، کاملا بیان‌کننده‌ی شخصیت، محتوا و جهت کاری پروژه باشه. دو چشم این شخصیت عدد ۸، ۰ و علامت درجه رو نشون می‌دن. با این توضیح باقی عناصر باید کاملا گویا شده باشن.

پایان ترجمه‌ی کتاب اصول برنامه‌نویسی – Foundations of Programming

مدتی می‌شد که کار ترجمه‌ی کتاب اصول برنامه‌نویسی-Foundations of Programming، نوشته‌ی کارل سیگوئین(Karl Seguin) به کمک چندی از دوستان کلید خورده بود. با خوشحالی تمام می‌تونم خبر پایان ترجمه رو اعلام کنم.خوش‌بختانه با توجه به وقت و انرژی که روی کار گذاشته شد، شاهد خروجی با کیفیتی هستیم. همین‌جا می‌خوام یک تشکر ویژه از آقای افش محبی به خاطر پیشنهاد فوق‌العاده‌شون و جمع کردن افراد علاقمند به‌کار، تشکر کنم.

اصول برنامه‌نویسی-Foundations of Programming

برای دریافت ترجمه‌ی کتاب و توضیحات بیش‌تر، به پستی که جناب آقای محبی در وبلاگشون منتشر کردن مراجعه کنین.


استیو جابز همیشه زنده است!

برای من استیو جابز یک حقیقت و واقعیت بوده و هست.حقیقت فکر کردن متفاوت و واقعیت الهام‌انگیز و مشوق! پس مشتاق بمان.دیوانه بمان!

Steve Jobs: Stay Hungry. Stay Foolish

قهرمان اعی

 

پ.ن۱: معنای عبارتی که استیو جابز در پایان سخنرانی(ویدئو+متن) معروف و تکان دهنده‌ی خودش در سال ۲۰۰۵ میلادی در دانشگاه استنفورد، از پشت آخرین شماره‌ی یک مجله‌ی جغرافیا نقل کرد: منظور از گرسنه(مشتاق) بمان،میل همیشگی به یادگیری،قانع نشدن و تلاش مداوم رو به جلو است و منظور از احمق(دیوانه) بمان،مانند انسانی که هیچ چیزی نمی‌داند، از پرسیدن سوال‌ و یادگیری چیزهای  (به‌ظاهر) احمقانه، بیمی نداشته باش.

پ.ن۲: چند روزی است در فضای وبلاگستان فارسی بحث‌های مختلفی در خصوص دستاوردها و نقش آقای جابز در تکنولوژی و به‌طور کلی زندگی انسان‌ها پیش‌آمده و اظهارنظرهای مختلف و متفاوتی صورت گرفته.از طرفی اظهار نظر(+) بزرگانی چون ریچارد استالمن قدری فضا رو عوض کرده.چیزی که در پایین می‌بینید، جمع‌بندی بنده نسبت به آقای جابز،افکار مخالفینش و آینده‌است:

کاملا با دیدگاه آقای استالمن موافقم.از نظر مفهوم و فلسفه‌ی آزادی نرم‌افزار و دنیای متن‌باز، آقای استیو جابز یه فاجعه بود.ولی چیزی که همه‌ی ما رو مجبور به ستایش ایشون کرده همون شیوه‌ی تفکرش نسبت به تکنولوژی و دستاوردهای بسیار مثبتش در محصولات ابتکاریش بوده.کاری کرد که مردم زبان تکنولوژی رو یاد نگیرن،بلکه تکنلوژی خوشو با زبان مردم وفق بده! اگه فردی رو بزرگ می‌دونیم، دلیلی نداره اون فرد رو بزرگ و درست در هر جنبه‌ای بدونیم.این تفکر نشدنی و اساسا منطقی هم نیست! به‌نظرم نمونه‌ی تکامل یافته‌ی آفای جابز، باید تلفیقی از تفکرات استیو جابز و ریچارد استالمن باشه! «جابز(کیفیت و سادگی) +‌ استالمن(آزادی،آزادگی و احترام)»

دموکراسی در تلویزیون اینترنتی

هدفم از نگارش این مطلب بررسی مفهوم تلویزیون اینترنتی،فرصت‌ها،مفاهیم و تغییرات احتمالی آن در شیوه‌ی زندگی ما انسان‌هاست.بنابراین اگر به دنبال آگاهی از انواع سرویس‌ها و محصولات متنوعی از این دست هستید که شرکت‌های بزرگ لوازم خانگی و اینترنتی دنیا عرضه کرده‌اند،می‌توانید با سرچ کوچکی در موتور جست‌و‌جوی گوگل اطلاع خوبی به دست آورید.

عنوان،کاملاً گویای جانِ مطلب است.منظور سرویس‌های جدیدی(نه مفهموماً جدید!) است که این روز‌ها تحت عنوان تلویزیون اینترنتی با نام‌های تجاری مختلف،از نرم‌افزارها تا سخت‌افزارهای گوناگون به بازار مصرف نهایی راه پیدا کرده‌اند.سرویسی که به اعتقاد نگارنده می‌توان در یک جمله خلاصه‌اش کرد: تلویزیون+اینترنت.به اعتقاده بنده اینترنت رسانه‌ای است فراتر از تلویزیون.به این معنی که می‌توان آن را مرجع اصلی رسانه‌های امروزی دانست.

کاربردها و کارکردهای اینترنت و تلویزیون به عنوان دو وسیله‌ی ارتباطی مجزا بر کسی پوشیده نیست.اینکه هر کدام چه جایگاهی دارند و وسایل دسترسی به آنان چگونه است.اما چیزی که مسلم است نفوذ هر چه بیشتر اینترنت در وسایل و ابزار‌های زندگی روزمره‌ی‌مان است.اینترنت به عنوان یک وسیله‌ی ارتباطی نوین و فوق‌العاده سریع،گوی سبقت را چه از نظر اطلاعاتی و چه از نظر مفهوم و کاربردپذری از دیگر رقبا،ربوده است.از حداقل کارایی‌های به جای مانده‌ی تلویزیون هم می‌توان به لذت بردن از تماشای برنامه‌ی آخر هفته به همراه خانواده در سالن پذیرایی نام برد.اما چه می‌شود که اینترنت و تلویزیون با همدیگر ادغام شوند؟ چه نتایجی دارد؟

برای پاسخ به سوال بالا،هر نفر می‌تواند لیست‌ اموراتی را که با تلویزیون و رایانه شخصی(اینترنت) انجام می‌دهد،لیست کند و همان ادغام شده‌ی موارد را از تلویزیون اینترنتی انتظار داشته باشد.تلویزیون‌های اینترنتی علاوه بر اینکه ویژگی‌های واضحی را از تلویزیون به ارث برده‌اند،دارای سیستم‌عامل و مرورگر اینترنتی هستند.فکر می‌کنم حدس زده باشید که چه می‌خواهم بگویم: همانند هر سیستم عاملی،شما می‌توانید حساب کاربری(اکانت) برای هر شخصی ایجاد کنید تا هر کسی براساس آن به محتوای اطلاعاتی دستگاه و اینترنت دسترسی داشته باشد.خوب،این برای والدینی که دارای کودک هستند می‌تواند بسیار مفید واقع گردد.همچنین کاربر می‌تواند به راحتی در هنگام تماشای برنامه‌ی تلویزیونی مورد علاقه خود،به گشت و گذار در اینترنت بپردازد.فرض کنید این قضیه چقدر می‌تواند هیجانی باشد هنگامی شما به طور همزمان سخنرانی مدیرعامل شرکتی را که صاحب درصدی از سهام آن هستید را به همراه صفحه‌ی اینترنتی آخرین تغییرات زنده‌ی بورس شرکت مورد نظر مشاهده می‌کنید! همان طور که اشاره کردم،شما کارکردهای عمومی را که از یک سیستم‌عامل انتظار دارید،در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.

اما مورد جذاب‌تر و دلیل انتخاب عنوان ابن مطلب چیزی نیست جزء تماشای ویدئو محبوبتان از طریق تلویزیون اینترنتی.اولین نکته‌ی مثبت آن است که شما از شر برنامه‌های تلویزیونی تحمیلی رهایی یافته‌اید.به دیگر سخن،شخص دیگری برای شما تصمیم نمی‌گیرد که شما لحظه‌هایتان رو پشت صفحه‌ی جادویی(؟!) چگونه سپری کنید.بنابراین در این سرویس جدید و ادغام تلویزیون با اینترنت،نوآوری و امکان جدیدی برای شما به ارمغان آورده شده است.حال یک گام جلوتر می‌رویم.اکنون شما می‌خواهید برنامه یا فیلم محبوب خود را تماشا کنید.چه می‌کنید؟ یکی از راه‌ها آن است که به راحتی با مرورگر اینترنتی موجود در دستگاه،فیلم مورد نظر خود را خرید و در آن واحد ملاحظه کنید.حتی ببینید دوستاننان مشغول تماشای چه برنامه‌هایی هستند و فیلم‌های مورد علاقه‌شان چه بوده است.یک راه دیگر آن است که شما برنامه‌ی تلویزیونی محبوبتان را که هفته‌ی پیش در فضای اینترنتی ذخیره کرده بودید،یه صورت کاملا برخط(آنلاین) تماشما کنید و هرکجا که رفتید آن را ببینید.فیلم‌ها و برنامه‌های آخر هفته‌ی مورد علاقه‌ی‌تان رو در اینترنت ذخیره کنید و همه جا با خود همراه داشته باشید.(هنوز سرویسی که این سه مورد آخر را اجرا کرده باشند پیدا نکرده‌ام و صرفا زاییده‌ی ذهن خودم است)

با تمام این اوصاف،موارد و کارکردهایی که از نظرتان گذشت تنها گوشه‌ای از کاربردهایی است که در لحظه نوشتن این مطلب به ذهنم رسید.پر واضح است که می‌توان قابلیت‌های بی‌شمار دیگری به آن اضافه کرد.نتیجه‌گیری بنده از تلویزیون اینترنتی،منسوخ شدن تدریجی کامپیوترهای شخصی و دستگاه‌های تلویزیونی است و محبوب شدن تلویزیون اینترنتی دقیقاً به همان دلیلی که گوشی‌های هوشمند(اسمارت‌فون‌) و لوح‌های رایانه‌ای(تبلت) محبوب شده‌اند! از طرف دیگر آزادی و احترام به حق انتخابی که این سرویس سخت‌افزاری جدید به کاربرانش می‌دهد ستودنی است.

یلدا،هندوانه‌ی با هم بودن

پیش از هر چیز این نکته را بگویم که اصلا تصمیمی برای نوشتن مطلبی به مناسبت این شبِ با هم بودن را نداشتم.تنها دلیل آن را می‌توانم “بازی وبلاگی بلاگ‌نوشت” و فراخوان آن عنوان کنم.پس یک تشکر ویژه و مخصوص از آقای جم.123

در یکی از دلایل این بازی وبلاگی آمده است که هر کس خاطره‌ای شاد نقل کند.خوب،به گمان بنده هر کسی شاید خاطره‌ای نداشته باشد،کس دیگری داشته باشد و یا اصلا اسمش چیز دیگری باشد!

خوب،مزاح کردم! اگر بخواهم بروم سر اصل مطلب،یلدا را این گونه شرح خواهم کرد :

یلدا برای من مثل هر شب دیگری بوده است ولی نه مثل هر روز دیگر!

شب یلدا شب لرز و دلهره‌ی شیرین درآمدن هندوانه‌ی با هم بودنمان است.لرز آن لحظه‌ا‌ی است که از خود می‌پرسی “آیا به یکدیگر آن‌طور که باید و شاید عشق ورزیده‌ایم؟با هم رو راست بوده‌ایم؟ و به بیان این شب قشنگ،آیا با هم “به شرط چاقو" بوده‌ایم؟”

آری،یلدای من هنداونه‌ی با هم بودن است،نه بهانه‌ای برای با هم بودن!

لحظاتتون در این شب قشنگ،هندوانه‌ای! Open-mouthed smile