شاید خیلی از شما خوانندگان عزیز، پیشتر با موضوعاتی چون کارآفرینی، ایجاد اشتغال و چرخههای صنعت و تولید آشنا شده باشید و یا حتی از دوستان یا اطرافیانتان مواردی شنیده باشید. اما آیا واقعا کارآفرینی و کارآفرین شدن تافتهی جدا بافتهای است که فقط برای دیگران اتفاق میافتد؟ کارآفرینان انسانهای یخی هستند که فقط شبیه انسانها جلوه میکنند؟
برای پاسخ به این سوالات باید قدری رو راست باشیم. واقعیت امر این است که کارآفرینان هم انسانهایی هستند همانند دیگران. آنان هم نفس میکشند، غذا میخورند، مریض میشوند، شاد میشوند و غمگین، امیدوار میشوند و ناامید و بهطور کلی آنان هم اکسیژن جو را به دیاکسیدکربن تبدیل میکنند، اما با کیفیت و بازخوردی کاملا متفاوت با دیگران. آنان در نهایت «خلق ارزش» میکنند.
بنابراین اصلیترین و شاید بتوان گفت تنها تفاوت کارآفرینان با دیگر نسانهای جامعه، در کیفیت رفتارها، برنتابیدن موانع موجود در راه و تمرکز بالای آنان بر روی موضوع است.
در این نوشتار قصد نداریم ویژگیهایی که به زعم نگارنده کلیشهای پنداشته میشوند را مرور کنیم. میکوشیم بدانیم چگونه میتوان جزء ۱درصد جامعهی جهانی قرار گرفت و مصرفکنندهبودن صرف را کنار گذاشت و روی به «خلق ارزشها» آورد. این نکتهی بسیار مهم را متذکر میشویم که برای کارآفرین شدن باید جوهرهی وجودی تغییر، رها کردن ساحل آرامش و به اقیانوس پیوستن را حتی بدون قطبنما در خود نهادینه نمود. اینچنین است که شما قطعا در مسیر، جهتیاب خود را خواهید ساخت!
واقعیت امر این است که برای کارآفرین بودن نه فقط باید مهارت و نبوغ خاصی در حل مشکلات داشت، بلکه باید توانایی شناسایی و ایجاد فضای مشکلی که از پیش هم وجود نداشته است را هم دارا بود. البته دستهی دوم را که به تعبیر نگارنده «ابرکارآفرین» نامیده میشوند، افرادی هستند که سبک جدیدی از شیوهی کاری و زندگی را پیش روی دیگران نمایان میکنند و برای آن راهحل ارائه میدهند. بارزترین شرکتی که در دنیا حداقل در برههای چنین عمل کرده، شرکت اپل و بنیانگذار و ناجی فقیدش «استیو جابز» را یتوان نام برد.
در همین راستا مردم عادی و حتی کارآفرینان مسیر پیموده، از ردههای مختلف در دنیا دست در دست هم داده و تلاشهای ارزشمندی را برای آغاز نهضت کارآفرینی و کسبوکار ایجاد نمودهاند. میتوان یکی از این نمونهها را که اتفاقا در کشور ما نیز مورد توجه و استقبال بسیار خوبی قرار گرفته و موفق به ایجاد جامعهی کاربری مناسبی شده است را رویداد استارتاپویکند نام برد. استارتاپویکند و نمونه رویدادهای مشابه آن که در سطح جهان کم هم نیستند، از قاعدهی بسیار سادهی وحدت در هنر و نقاشی بهره میگیرند. اول همهچیز را در مقیاس کوچک طراحی و اجرا میکنند، تکرارپذیر بودن آن را بررسی و سپس مطابق واقعیت بهدست آمده در دنیای کوچک، در دنیا بزرگ به محک محصولشان و مدلسازی میپردازند.
طبیعی است که علاقمندان با شرکت در رویدادهایی چون استارتاپویکند، در سه روز آخر هفته میتوانند طعم شیرین و منحصربهفرد خالق بودن را تجربه کنند و چه بسا مابقی عمرشان را در بین ۱درصد هدفمند و تاثیرگذار جامعهشان سپری کنند.
البته امید است نگرانی بهجای این روزهی جامعهی استارتاپی ایران که همانا تبدیل شدن چنین رودادهایی به مکانی صرفا نمایشی، مورد توجه و آسیبشناسی جدی اهل فن قرار گیرد. یکی از پیشنهادهای نگارنده، روی آوردن به تحلیل و بررسی اکوسیستم کارآفرینی ایران، خروجیهای جدی آن و دستکشیدن از صرفا ترجمهی محتواهای خارجی است!
بازنشری از این نوشتار در وبلاگ استارتاپویکند بیرجند بهعنوان یکی از برگزارگنندگان و مسئولرسانهای این رویداد منتشر ده ات. این نوشتار همچنین در روزنامهی “آوای خراسانجنوبی” بهتاریخ ۳ اسفند ۱۳۹۲ – صفحهی ۵ به قلم نویسنده به چاپ رسیده است.