كارآفرينان افرادي هستند كه فرصتها را درك ميكنند و خلاءها را میبينند. درك فرصتها توسط اين افراد ممكناست از طريق بازارگردي، ارتباط با افراد و یا نگاه به تلويزيون ، رسانهها، شبكههای اجتماعی حاصل شود، كه به آن بهتعبیری نگاه جستجوگرانه، نگاه فرصتگرايانه و شكار فرصت گفته ميشود. در اين نوشتار کوشش شده است برداشت جديدي از كارآفريني تحت عنوان نگاه كارآفرينانه را مطرح نماييم.
باتغييرات شتابان درمحيط بين المللي و گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعاتي و جايگاه جديد و نوینی كه سه انقلاب اينترنت، ديجيتال و كارآفريني در حال تحول آن ميباشند، براي جستجوگران تغییر سؤالات متعددی مطرح میگردد:
-جايگاه و سهم ما از تجارت جهاني درحوزه IT و بازاريابي چيست؟
-چرا بعضي از كشورها مانند كرهجنوبی، سنگاپور، تايوان، مالزي كه عقبتر از ما در توسعه اقتصادي بودند، گوي سبقت را از ما ربودهاند؟
-چرا در ده سال گذشته با ورود به دوران گذر از جامعه صنعت به جامعه اطلاعاتي كشورهايي مانند هند، فنلاند، ايرلند جهشهاي ميليارد دلاري انجام دادهاند؟
-چرا شركتهاي جديد در عرصه ديجيتال و اينترنت با كارآفريني خود در كشورهاي مختلف به سرعت بهعنوان ميلياردهاي جديد معرفي شدند و چرا كشور ما از الگوهاي كسبوكار جديد در حوزه کارآفرینی بهره مند نميشود؟
-چرا خروجي دانشگاههاي آمريكايی مانند استنفورد، هاروارد، بابسون، MIT و … كارآفريناني چون بيل گيتس (مايكروسافت)، جفري بزوس (آمازون) و حتی نمونههای جوانی چون دیوید کارپر(تامبلر) و کوین سیستروم (اینستاگرم) است و نقش كليدي در موفقيت و توسعه كشور خود دارند؟ و چرا ما ايرانيا از ان فرصتهاي طلايي بهندرت بهرهمند میشويم؟
طبيعتاً پاسخ به سوالات را ميتوان به سياستها و استراتژيهاي توسعه، فضاي رقابتي كسبوكار، امنيت سرمايه، امنيت سياسي و اقتصادي و از همه مهمتر نظام آموزش و پرورش کشور نسبت داد. اما در كل نكته قابل طرح كه در توسعه از آن غفلت كردهايم، وجود عامل تغيير Change agent است كه پيشبرندهی توسعه و موتور توسعه بهعنوان عامل تغییر ميباشد.
عامل تغيير چيست؟ در گذشته طي قرون متمادي اقتصاددانان اصليترين افراد پاسخگو به اين مسئله به طرق زير بوده اند:
1- مركانيستها (تجاريون) اولين گروهي بودند كه استراتژي توسعه مبتني بر فعاليت بازرگاني را مطرح كردند و عنوان نمودند جامعهاي موفق مي باشد كه طلا و نقره بيشتري داشته باشد و فعاليت موجد ارزش افزوده تجاري داشته باشد.
2- طبيعيون دومين گروهي بودند كه عنوان كردند كشوري توسعه يافته و موفق مي باشد كه زمين بيشتري داشته باشد و كشاورزي بهعنوان فعاليت اصلي موجب ارزش افزوده گردد.. توماس مان اين جمله كليدي را عنوان نمود “زمين يگانه سرچشمه ثروت است”.
3- كلاسيكها سومين گروهي بودند كه توليد را عامل ارزش افزوده و صنعت را محور توسعه نام نهادند تا از تركيب عوامل توليد، كار و نيرو، سمايه و زمين افزوده ايجاد گردد.
4- اقتصاددانان مكتب اتريش (خصوصاً شومپيتر) چهارمين گروهي بودند كه عنوان كردند جامعهاي موفق و توسعه يافته مي باشد كه در آن نوآوري محور توسعه باشد.
در واقع سوال اساسي بازهم بدين صورت مطرح مي شود چگونه نووري رخ میدهد و آيا همه میتوانند نوآوري را انجام دهند و آيا اكتسابي است؟ واضح است که هر كس از نگاه كاري خود استراتژي توسعه را بيان ميدارد اما شومپيتر نوآوري را موتور توسعه اقتصادي مي داند و اعلام مینمايد كه كشور يا جامعهاي موفق است كه در آن نوآوري موتور توسعه محور اصلی باشد.
شومپيتر بیان ميكند شركت هاي جديد توسط كارآفرينان، شركتهاي قديم را از صحنه رقابت كنار ميزنند. اين نتیجهی انکارناپذیر تخريب خلاق Creative destruction است كه از طرق زير حاصل ميگردد:
– ارائه محصول يا خدمت جديد
– ایجاد یا خلق بازار جدید
– منبع جديد
– ايجاد تشكيلات جديد در شركت موجود
با يك مثال اين موضوع را بهتر روشن میکنیم:
در گذشته معلمان در سركلاسها از چوب اشاره استفاده مينمودند، سپس آنتن فلزي و خودكار به بازار آمد. در حال حاضر اشارهگر ليزري با باطري استفاده ميشود. روح بيان شومپيتر چنين است : نجارها مسئول توليد اشارهگر چوبي بودند و از نظر كارايي و كيفيت مشكل توليد نداشتند. يك فرد كارآفرين با تشخيص اين فرصت كه ميتوان كالاي بهتر و با كارائي بيشتر توليد كرد، محصولي به نام اشارهگر فلزي را به بازار ارائه نمود كه مشكل حمل و نقل اشارهگر چوبي را حل نموده و از طرفي قابليت خودكار شدن و هديه دادن را نيز پيدا كرده بود.
اين محصول جديد بازار كالاهاي قبلي را كاملاً به خطر انداخت و در واقع اين زاد و ولد و مرگ و مير شركتها عامل اصلي توسعه ميباشد. اين نوآوري موتور توسعه ميباشد و اين تخريب جوانمردانه و به نم تخريب خلاق ميباشد. باز هم فرد كارآفرين ديگري با تركيب باطري و ليزر، اشارهگر جديدي به بازار ارائه نمود، كه نشانگر فلزي را كنار زده و بازار جديدي را خلق كردند. حال سوال اين است كه كارآفرين بعدي چه چيزي را جايگزين اشارهگر جديد خواهد نمود و به بازار عرضه مي نمايد.
حال این سوال پیش میآید كه چگونه كارآفرين توان اين نوآوري و خلق فرصت را پيدا ميكند. آيا كارآفريني اكتسابي و پرورشي است يا اينكه ذاتي مي باشد. آيا همه توانايي پيدا نمودن اين اكسير را خواهند داشت. نگاه كارآفرينانه بهدنبال يافتن اين اكسير و تقويت اين موجوديت مي باشد ك شكار لحظهها و فرصتها نقش اساسي در موفقيت دارد و اين موفقيت هميشه بهدست نميآيد.
در بررسي مسير موفقيت افراد در ايجاد كسب و كار سوالي كه همواره مطرح مي شود اين است كه چگونه فرد اقدام به عمل كارآفرينانه مينمايد يعني در انتخاب ايده و كسب و كار چگونه فرصتِ ايجاد كسب و كار را كشف مينمايد، آيا بخت و اقبال عاملش بوده يا نگاه آگاهانه و اقدام خردمندانه از پيش طراحي شده مي باشد كه مسیر رهیافت را نمایان میکند.
رویدادهایی چون استارتاپویکند، در تلاش برای آگاهسازی این نگاهکارآفرینانه در جوامع ما میباشند.
بازنشری از این نوشتار در وبلاگ استارتاپویکند بیرجند بهعنوان یکی از برگزارگنندگان و مسئولرسانهای این رویداد منتشر شده است. این نوشتار همچنین در صفحات ۵ روزنامههای “آوای خراسانجنوبی” بهتاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ و “بیرجند امروز” بهتاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ به قلم نویسنده بهچاپ رسیده است.